بهمن آبادخبر

ساخت وبلاگ
این هم شد زندگی که من دارم؟وضیعیت هیچکس بدتر از من نیستمن به آخر خط رسیده ام می دانم هر گز وضع خوبی نخواهم داشتآینده خوب مال آدم های خوب است من که خوب نیستم!زمان را از دست دادم آینه می گوید پیر شده ام.سال هاست دلم خوشحالی را پس می زندگلیم بخت کسی را که بافتند سیاه ...بی شک نا امیدی زائیده یک مشکل است مشکل کوچکی که خودت پرورشش می دهی و بزرگش می کنی پس اجازه مده واژه ی یأس و نومیدی در دلت خیمه بر پا کند و عنان زندگی را از تو بگیرندمی گفت:دلگیر مباش از آنکه به تو پشت کرد و نگران نباش از مرغانی که نزد تو دانه خوردند و نزد همسایه تخم گذاشتند ایمان داشته باش روزی بوی کبابشان به مشامت خواهد رسیدصبور باش،صبر اوج احترام،به حکمت خداست مگر نشنیده ای که می گویند: میوه درخت صبر ظفر است؟من به خوبی پیام بزرگترین اقیانوسِ جهان و به عبارتی اقیانوس آرام را دریافت کردم که می گوید:اگر می خواهی بزرگ باشی و بزرگ بمانی و جهان، تو را به بزرگی یاد کند آرام باش از آرام و صبور بودن، به جایی و نامی می رسی که خیلی ها انتظار رسیدنش را دارند!هم خوانده ای و هم شنیده ای که دنیا دو روز است،یک روز با تو،یک روز بر تو ،پس نا امید نشو، زمان زود میگذرد،مادرانی که امروز در قامتِ بی بی می بینی یک روز نی نی بودند، تنها تفاوت شان گذر زمان است که نقطه ها را جابجا کرد فاصله ی تغییر نقطه (از نی نی به بی بی)قابل تأمل نیست؟نگاهی به زادگاهت بینداز همان نی نیِ دیروز که آن همه آدم دور و برش بودند در دوران بی بی شدن تنها شده و گویی مدام چشم انتظار گم شده ی خویش است.جنگل هم باشی با بریدن درخت هایت بیابان میشوی چه برسد به انسان!اگر به فکر فردایت هستی باش ولی بهای فکر فردا را به از دست دادن زندگیِ حال گره مزن که جبران نا پذیر است بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 120 تاريخ : يکشنبه 11 دی 1401 ساعت: 15:57

جولان قلم، و عشق نوشتن، ثانیه ها را در خود فرو می بَرَدبدیهی است هر کس به نحوی احساس درونی و اندوخته های دانش و اندیشه خود را ابراز می کند اما زبان قلم دگر است که با آن می شود مقصود را به بهترین وجه ممکن به همنوعان منتقل کرد آری قلم دگر استبا چنین رویکردی می خواهم با عنوان دلنوشته ، قلم بر کاغذ گذارم و بنویسماما دل نوشته ای که آغاز و فرجامش به نام حضرت دوست نباشد ابتر استهر چه را در کنج ذهنم ذخیره کرده ام برای تو و به نام تو روی کاغذ می گذارمسلام بر قلم که برترین ابزار برای شیدایی و دلربایی و دل ربودن و ثبت رویدادهای زندگی استاکنون وقت آن رسیده که از قلم بخواهم مرا در نوشته یک نامه یاری کندنامه به گذشته و آن همه باورهایی که دیگر نیستند،به آن همه باغ های سرسبز و پر میوه زادگاهم که تنها نامی از آن ها باقی مانده،به مردان و زنان دیروز زادگاهم که سفره های صداقت شان پر بود از دسترنج خودشان،،به تنور و تنورچه های گذشته به نان پنجه کش و فتیر و کماج و کلوچه های شب عید،به کودکی ام که برخلاف انتظارم بی خبرانه رفت و تنهایم گذاشت،،به صداقت دیروز که دروغ معنا نداشت و گوش هایی که به دروغ عادت نکرده بودند و زبان هایی که به فریب خو نکرده بودندبه لبخندهایی که از ته دل و طبیعی بودند،به همزیستی مسالمت آمیز مردمان آن دوره که دیگر وجود خارجی ندارند،،به کرسی داغِ داغی که مادرها گویی مسؤل آماده کردنش بودند و به چای داغ و جراغ لامپای داخل مجمعه،به نشستن رو در رو و گفتگوهای چهره به چهره ی خانواده ها بنیوسم که دلم سخت دلتنگ آن نگاه هاشده،به آن همه با هم بودن ها و دوست داشتن ها و از خسته نشدن از یکدیگر،به خودم و دلتنگی هایم بنویسمبه همه قهرهای بی کینه و آشتی ها و بخشیدن های بی چشمداشتِ آن زمان،به عشق های بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 11 دی 1401 ساعت: 15:57

می خواهم بنویسم اما آنچه اندر دل بُوَد اظهار آن مشکل بوَدولی من می گویم:قلم بنویس رازم را ، تـو میدانی نیــازم راکسی جز تو نمی بیند،من و سوز و گدازم راخوشحالم که قلم و دلم اراده نوشتن دارند و می خواهندبه کویر سفر کنند تا یادی کرده باشند از نشستنگاه های بی همنشینِ درِ قلعه هاو احوالپرسِ قنات پیر باشند که حمله های بی رحمانه ی سیل ویرانگر هم نتوانست اراده ی سخاوت مندانه اش را سست کند و جای شکرش باقی است که او همچنان بی منت می جوشد و می خروشد و آب را به سر زمین تشنه ی کویر بهمن آباد می رساندو از روزگاری یاد کند که کودکان حق داشتند کودکی کنند و ساعتی از روز را با دوستانشان به بازی کودکانه مشغول شوندو به نشستن رو در رو و گفتگوهای چهره به چهره ی خانواده ها بپردازد که دلم سخت دلتنگ آن نگاه ها شده استو به آن همه با هم بودن ها و دوست داشتنِ بی ریب و ریابه همه قهرهای بی کینه و آشتی ها و بخشیدن های بی چشمداشتِ آن زمان،به عشق های پاک و دیده های نیالوده ی آن دوره زمانهمی خواهم به درخت ها بنویسم چگونه از خود عریان شدند و در عوض خلعت سبز ملکوت پوشیدند؟می خواهم به خودِ گم شده ام نامه بنویسم اما افسوس که چندی است خود را در چَم و خَم های زندگی و دالانِ تنگ و تاریکِ غفلت گم کرده ام و در بی خبری و گم گشتگی روزگار می گذرانم گاه می خواهم آگهی کنم هر کس پیدایم کند و مرا به خودم بر گرداند جوائز ذیقیمت دریافت خواهد کرد!اکنون در اوج واماندگی و درماندگی از خداوند می خواهم با قلم تدبیرش بر روی کرده ها و نکرده های ناپسندم خط بکشد و مهلت جبران عنایت فرماید. بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 11 دی 1401 ساعت: 15:57

عالمان بی عملآقا میرزا حسن می گوید:عمو مشتی مرادعلی می فرمود:همانگونه که در علم بی عمل نفع نیست عمل بی علم هم سودی ندارد حضرت مولوی می فرماید:عمل، بی‌علم خود سودی ندارد.چو بیماری که بهبودی ندارد.کسی که حس برتری جویی دارد و به قول امروزی ها خود شیفته است گفتار را کلید ورود به دل ها می داند با این تفکر چون می خواهد سر آمد و نفرِ اول باشد در سخن گفتن زیاده روی می کند و از چشم ها می افتد.او شاید با سخنوری شنونده را تحت تأثیر قرار دهد اما اگر عالم بی عمل باشد وقتی پای عمل به میان آید چه گویم که نا گفتنش بهتر است / زبان در دهان پاسبان سر است.البته بی عملی در مورد همه صدق نمی کند زیرا کم نیستند انسان هایی که در لباس و نام و عنوان های مختلف ،کم گفته اند و بسیار عمل می کرده اند مورد نظر ما عالمانی هستند که با عمل فاصله دارند و حتی کتاب خدا نیز به آن اشاره فرموده است.عالمی که از علمش به دیگری سود ندهد همه ی تلاش جهدش برای خواندنِ دروس بی فایده استهر کدام از ما شاهد مال اندوز انی بوده ایم که مُردند ولی نه خودشان و نه دیگران از مال شان بهره ای نبردند علم اندوز و مال اندوز کفه ی یک ترازو هستند این دو رنج بردند ولی بهره نبردند و بهره نرساندند بارها شنیده ایم که جماعت بی عمل را تشبیه کرده اند به درخت بی بَر، زنبور بی عسل، فانوس بی سو، در یای بی آب، تنور بی آتش ، لشکر بی سپاه، سپاه بی سلاح و...در مَثَـل آنـان کـه بـر تـورات ‌‌چـنـدبـار کـرده گـشتـه انـد انـدر پـسـنـدحـمل آن ‌را پس نکـردنـد آن کسـانآن چـنــان کـه بــود حـقّّ حـمـل‌آنبـر مـثالِ آن حـمــاری کـز عـتابمی نمایـد حـمـل أسفـار و کتـاببی خـبر از پشت خـویش آن بی تمیزکانچه در بار است می باشد چه چیزاشاره به آیه 5 سوره جمعه دارد که در با بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 8:23

«تکریم معلم ها و استادان شاگرد پرور و نکوهش عالمان بی عمل»آقا میرزا حسن می گوید: مرحوم عمو مشتی مرادعلی بیشترین تأکید را عمل کردن به گفتار و پیمان ها داشتند ایشان می فرمودند: عالمی که علم و داشته هایش را به دیگری منتقل نکند زکات علمش را نداده و چون آب راکد می گندد و متعفن می شود.انسان در گام نخست باید بیاموزد هیچ بهانه ای برای ندانستن پذیرفته نیست و در گام دوم باید بیاموزاند یعنی دانشش را به دیگری انتقال دهد تا هم بر دانش خود ش بیفزایدو هم سود رسانی کرده باشدحضرت امام حسن می فرمایند:دانش خود را به ديگران بياموزان و دانش ديگران را بياموز؛ زيرا با اين كار هم دانش خودت را محكم و استوار كرده اى و هم آنچه را نمى دانسته اى آموخته اى.به سخن بزرگان که بر گرفته از کلام خدا بود اشاره کردیم که انسان هر چه قدر علم بیشتری را یاد بگیرد ولی به آن عمل نکند، نادان است با این مثال که اگر بر پشت چهارپایی باری از کتاب باشد چون از آنچه با خود حمل می کند بی خبر است آن حیوان پژوهشگر و دانشمند نمی شود.علم سرمایه ی فنا نا پذیر؛انسان تلاش می کند سرمایه ای بدست آوردکه هرگز آن را از دست ندهد علم و دانش تنها سرمایه ای است که هیچ وقت از بین نمی رود به شرط آنکه در مغز و سینه ها حبس نشود و با انتقال به دیگران جریان داشته باشد اینکه فرموده اند: معلمی شغل انبیاست به خاطر نشر علم شان بوده که همچون خورشید بر دل ها تابیده استعمو مشتی مراد علی احترام فو ق العاده ای برای معلم ها و استادها از ابتدایی تا دانشگاه قائل بودند به ویژه معلم های شاگرد پروری که با جان و دل،دانش و علم شان را به شاگردان شان منتقل می کردند ایشان همیشه می فرمودند: معلمین عالمان حقیقی هستند از این رو باید همیشه و همه جا مورد تکریم قرا بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 8:23

فاطمه جان!قلم توان نوشتن و زبان قدرت بیانِ غربتِ غمبار تو را نداردبارها از خود پرسیده ایم اگر در مسجد مدینه شاهد خطبه ی فدکیه دختر پیامبر (ص) و سکوت انصار بودیم به راستی ما در کدام سو می ایستادیم؟ و یا وقتی امام حسین علیه السلام روز عاشورا خطبه خواندند و لشکر پسر سعد هلهله سر دادند تا صدای حضرت شنیده نشود اگر در کربلا بودیم کجا بودیم و چه می کردیم؟فاطمه جان! قلم در می ماند غم جانکاه تو در سوگ پدر و مصیبت های بعد از آن را به تصویر کشد.خدايا درود فرست بر فاطمه (س) آن بانوى با فضیلت و پاكيزه و محبوب و بر گزیده سلام بر فاطمه و رنج های فاطمه سلام الله علیهاسلام بر فاطمه (س)بنت الهدا،دخت نبی مکرم اسلام حضرت محمد صل الله عليه وسلمسلام بر فاطمه همسر امیر مؤمنان علی علیه السلامسلام بر فاطمه مادر حسنین علیهما السلام و زینب کبری(س)سلام بر فاطمه که با خطبه و حضور و قیامش قامتِ امامت استوار کردسلام بر فاطمه مظهرِ همه ی خوبی هاسلام بر فاطمه و فاطمه و فاطمهفاطمه یعنی جدا شده از هرگونه جهل و پلیدی و نا پاکیفاطمه یعنی دور از هرگونه شر و بدیفاطمه یعنی چراغ راه و باز گرفتن شیعیان و پیروانش از آتش دوزخفاطمه یعنی رو کردن و شفاعت شیعیانی که با نشان پیرو او در حشر حضور می یابند و رو بر گرداندن از غاصبین و ظالمین فاطمه جان! از بین در و دیوار کنار برو که یک نابکار با نقش و نقاب عوام پسندانه مشت بر در می کوید و قصد روشن کردنِ آتش فتنه را دارداو می خواهد با لگد این در باز کند تا درهای ظلم و جور و غصب برای همیشه باز باشنددختر پیامبر!از بین در و دیوار دور شو که آمده اند تو را برای همیشه از علی(ع) بگیرند و فرزندانت را بی مادر کنند و شوهرت را به تسلیم وادارند فاطمه جان!علی را ببین که برای ایجاد وحدت،چگونه بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت: 8:23

پاییز فصل دلتنگی نیست که فصل عاشقی است و برگ های خزان زده ی پاییز به معنای پایان عشق و دلدادگی نیستند که آخرین شب پاییز نوید دهنده ی آمدن زمستان و سرما و به خواب رفتن گیاهان و بیدار شدن و رویش و زایش درختان استپاییز است که تو را مهمان باغ انار می کند و انار است که تو را محرم می داند و دل پر خون و راز عشق و حال درونش را برایت آشکار می کندیلدا از دیر باز نزد ایرانیان اهمیت خاصی داشته و داردشب چله بهانه ای بوده برای دور هم بودن و سلام و آشتی و رفع کدورت های احتمالییلدا یادگار کهن گذشتگان مان است که ایرانیان هر کجا باشند این شب را گرامی می دارندیلدا در روستا؛آنهایی که در روستا رشد و نمو کرده اند به خوبی از جایگاه مهم پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها در شب یلدا آگاهند به ویژه که قصه های قدیمی را بی غصه برایمان می گفتند و با خاطرات و طنزهای شیرن شان لبخند را بر لب ها می شکفتندشب چله شبِ زردک خوردن؛یاد کشاورزان قدیمی به خیر و نیکی و قبرشان نورانی که برای هر فصلی میوه ی همان فصل را داشتند و زردک یکی از آنه بود که خام پخت شده اش در این شب ها طعم و مزه خاصی داشتو اما از قدیم اصلی ترین میوه شب چله انار بوده و هست میوه ای که وقتی راز دل می گشاید جز سرخی خون نمی بینی و عجیب است که هر چه خون دل انار عاشقانه تر و رنگین تر باشد لذتبخش تر و زیبا تر استصد دانه یاقوت دسته به دستهبا نظم و ترتیب یک جا نشستههر دانه ای هست خوش رنگ و رخشانقلب سفیدی در سینه آنیاقوت ها را پیچیده با همدر پوششی نرم پروردگارمهم ترش و شیرین هم آب دار استسرخ است و زیبا نامش انار استهندوانه نیز چنین است باید قرمز یاشد چون علاوه بر رنگ سرخش یادآور حرارت و گرمای تابستان و همچنین نماد خورشید است و دیگر میوه ها نیز که هر کدام بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 109 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 2:40

شب چله شب پر خیر و برکتشب صله ی ارحام است و رحمتنخواهی گر شوی هر گز پشیمانشب چله بکن یادی ز خویشانشب چله به صد گویش بگویدخوش آنکه کینه ها از دل بشویدشب چله شب جمع و سرور استدر این شب کینه ها از دل به دور استشب چله به دور هم شویم جمعبزرگتر پند گوید ما شویم سَمعچه خوب است یک نفر حافظ بخواندیکی هم شعر را معنی نمایداگر خواهید که فال کس بگیریدبه خوش اقبالی اش معنا بگیرندمبادا یک کسی سر خورده گرددو یا افسرده حال و رانده گرددخدا گر سفره ات را کرده رنگینمبین همسایه ات در فقر و غمگینبگیر دست تا خدا دستت بگیردنگیری دست،خدا کارَت نگیرداگر کردی به قوم و خویش خدمتمکن آلوده خدمت را به منتخداوند هست بیزار از چنین کارکه بیند بنده اش در طعن و آزارشب چله بخور گرمی و سردیامیدوارم نگیری هیچ دردی در این شب ها و روزهای گرانیز همچشمی حذر کن تا توانیخرید چله در حد توان کنهر آنچه جیب و عقلت گفت آن کنبکن دوری ز اصراف و ز تبذیربخوران و بخور با عقل و تدبیربرای خویش بنما زندگانیز مردم دور شو تا می توانینیازمندان در این شب ها بکن یادخدا در لحظه ها آید به فریادچه خوش باشد که با هم یار باشیمبرای یکدگر غمخوار باشیمخداوندا زروی فضل و رحمتبه قاسم کن عطا توفیق خدمت بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 113 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 2:40

پاییز سال جاری را به تاریخ سپردیم و تولدمان را که هر روز در بی خبری مان شکل می گیرد به خودمان تبریک می گوییم و یاد زنده ها و عزیزان سفر کرده را گرامی می داریمجمعه روز دلگیر و دلگیری نیستجمعه روز دل دادن و دل سپردن استو اگر احساس دلتنگی داشته باشیم بی شک، دل مان در گرو چیزی است که باید برای بدست آوردنش تلاش و دعا کنیم.روز جمعه باید غم را به باد سپرد و غصه ها را نا چیز شمردروز جمعه روز رهایی است باید از خود رها شد و برای در بند های برزخی دعا کردرها می شویم از تفکر و تعلقاتی که جز در بند شدن و اسیر کردن مان سودی ندارندجمعه روز گشودن پنجره دل به سوی بی کران و بی کرانه هاست روز تقدیم لبخند و گرفتن هدیه ی تبسمِ رضایتمندی از خود و دیگران استامروز روز نشاندنِ گل لبخند بر لب های یک بیمار دردمند و روز رضایت دادن و بخشیدن و بخشیده شدن است کسی که در این سرا نبخشد نمی تواند انتظار بخشیده شدن در آن سرا را داشته باشدمرور خاطرارت گذشته مرا می برَد به سال های با هم بودن روزهایی که دیدارها طعم خاصی داشت مانند زیارت بزرگترها،دیدار با بیماران و زیارت اهل قبور که هر بخش از دیدار ها تأثیر ی شگرف در شادابی و زندگی روز مرمان داشتروستا نشینان زیارت اهل قبور را در صدر برنامه های خود داشتند و هنوز هم مانند خیلی از نقاط کشورمان در شب و روز جمعه گورستان را با حضورشان و با تقدیم هدایای معنوی به اموات شان تبدیل به نورستان می کنندهمه ی مردم هدیه دادن و هدیه گرفتن را دوست دارند ولی گاه پیچ و خم های جاده ی زندگی چنان ما را به غفلت وا میدارد که هدیه دادن به رفتگان مان را از یاد می بریم و در واقع خود را از رضایتمندی و دعای خیرشان محروم می کنیم.نخستین جمعه زمستانی تان به خیر و نیکی بادجهت شادی روح همه ی مسا بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 103 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 2:40